چگونه مطالعه کنیم؟

مطالعه، امری است که همیشه با آن سر و کار داریم: وقتی کتابی مورد علاقه را می خوانیم؛ وقتی روزنامه یا مجله ای را ورق می زنیم؛ وقتی مهارتی را یاد می گیریم؛ وقتی مطالب کلاس درس را می خوانیم؛ وقتی برای امتحان آماده می شویم؛ وقتی در حال پژوهش درباره ی موضوعی خاص هستیم؛ و وقتی مقاله ای را مرور می کنیم. مثالها برای مطالعه بسیارند. به طور کلی هرگاه به نوشته ای نگاه می کنیم یا حتی فایل صوتی یک کتاب را می شنویم، در حال مطالعه هستیم.

با اندکی تأمل درباره ی مطالعه و کاربردهای آن متوجه می شویم که چقدر این امر می تواند در زندگیمان مؤثر باشد. برای موضوعی تا این حد تأثیرگذار، آیا برنامه ای داریم!؟ آیا روشهای مطالعه ی صحیح را می دانیم!؟

با یک جستجوی ساده، می توان به دریایی از مطالب دراین باره دست یافت. محققین بسیاری در این امر نوشته اند و صحبت کرده اند. از اهمیت آماده شدن برای مطالعه گفته اند؛ مثل یک ورزشکاری که قبل از شروعِ کارش، با لباس مناسب و در یک مکان مناسب نرمش می کند. از اهمیت طرح سؤال قبل از مطالعه گفته اند؛ برای اینکه دریابیم واقعا به دنبال چه هستیم. از اهمیت خواندن، فهم مطلب و یادداشت برداری گفته اند؛ چراکه از حواشی صرفنظر می کنیم و به اصل مطلب می پردازیم. از تکرار و بازگویی مطالب برای خود گفته اند؛ وقتی که مطالب را برای خود بازگو می کنیم و حواس خود را در خدمت می گیریم تا مطالب را خوب دریابیم. و از مرور با بازه های زمانی مختلف ساعتی، روزانه، هفتگی، ماهانه و … گفته اند؛ وقتی که مرور ارزشی چندین برابر خواندن اولیه پیدا می کند.

در وبنوشت امروز قصد دارم مشوقِ خواننده ی این سطور باشم، تا خود دست به صفحه کلید رایانه اش ببرد و به جستجوی روشهای صحیح مطالعه بپردازد و اگر وقت و حوصله اجازه می داد، برایمان در این باره بنویسد.

آیا نوشتن کار سختی است؟

گاه پژوهشگرانی را می بینم که از نوشتن هراس دارند و گاه آنچنان نوشتن را به تعویق می اندازند که دستاوردی مهم را ارزان از دست می دهند. کارشان به دلیل خوب نوشته نشدن در یک کنفرانس معمولی هم به سختی پذیرش می شود.
ریشه ی هراسِ پژوهشگر در نوشتن چیست؟ شاید بتوان ریشه ی آن را در تسلط و مهارت پایین وی در نوشتن جستجو کرد. مهارتی که اگر کافی باشد تأثیری شگفت انگیز در پیشرفت و ارتقای وی ایفا خواهد کرد.
نوشتن به مهارتهای مختلفی نیاز دارد. باید با واژگان آشنا باشیم؛ حروف اضافه را درست بکار ببریم؛ کاربرد علایم سجاوندی را خوب بدانیم؛ بتوانیم یک بند یا پاراگرافِ صحیح بنویسیم؛ ساده و پرمحتوا بنویسیم؛ از حشو و مطالب زاید بپرهیزیم و …
باید برای کسب مهارتِ نوشتن وقت گذاشت. در هر سطحی که باشیم می توانیم نوشتن را شروع کنیم و این کار را باید انجام دهیم. بخاطر اینکه با نوشتن است که نوشتن را می آموزیم. و البته همیشه باید در حال یادگیری باشیم.
برای نوشتن باید صبر و حوصله داشت. پژوهشگرانی هستند که بسیار مطالعه می کنند، داده ها را جمع آوری می کنند، روی آنها تحلیل و بررسی انجام می دهند و همین که به یک نتیجه قابل چاپ رسیدند از حرکت باز می ایستند و سریع می خواهند آن را چاپ و ارایه کنند. در حالی که باید حوصله به خرج داد و طرحی کامل و کلی را آماده کرد و بعد نوشتنِ بند به بند را آغاز کرد.
نوشتن کار سختی نیست و البته کار مفرحی نیز است، اگر آن را به قسمتهای کوچک تقسیم کنیم. یک متن طولانی به یکباره نوشته نشده است. تکه تکه و بند به بند آماده شده است. به قول معروف یک فیل را چگونه می خورند: لقمه لقمه! نوشته را باید تدریجاً خلق کرد. گاه گاهی که وقت اضافه ای یافتیم یا ساختیم! باید بنشینیم و بدور از یادداشتها و منابع اطلاعاتی خود، جمله یا جملاتی را خلق کنیم و در بایگانی نوشته های خود نگهداریم تا به وقتش آن را به طرح کلی کارمان اضافه کنیم.
شاید برایتان جالب باشد که مطالب اصلی این نوشته را نزدیکِ زمان غروب آفتاب در یک اتوبوس بین شهری نوشتم.